کودک از زمانی که آموختن را آغاز می‌کند تمامی واژه‌های خود را از تصاویری که می‌بیند یاد می‌گیرد وقتی برای اولین بار مداد را در دست می‌گیرد و می‌خواهد بداند، آن شی چیست؟ مداد را در دست می‌گیریم و به او می‌گوییم این مداد است قصد ما آموزش تصویری مداد است که در دست داریم. کودک مداد را همراه با اندازه، رنگ و دستی که گرفته به همراه صدای آموزش دهنده یاد می‌گیرد؛ یعنی برای آموزش مداد، او فضایی را در ذهن ایجاد می‌کند و همه عناصر را چه بخواهیم و چه نخواهیم یاد می‌گیرد. او از مداد یک تابلوی نقاشی حتی فراتر از آن را می‌فهمد که در آن مجموعه از عناصر مثل دست مربی، پشت زمینه مداد، صدای مربی، شکل مداد، رنگ مدا، بوی موجود در فضا و نور فضا و سایر موارد همراه با مداد، در ذهن اش ثبت می گردد.مثال دیگر اینکه، وقتی از مربی‌ می‌پرسیم کلاس یعنی چه؟ او بلافاصله در ذهن خود منظره‌ای را تجسم می‌کند که در آن متربی و صندلی و اتاق و رنگ کلاس و نور آن به فراخور تجربه قبلی‌اش به ذهنش خطور می‌کند. اگر از کسی بپرسیم باران چیست؟ او از کلمه باران فقط پنج حرف را نمی‌فهمد بلکه یک فضایی را در ذهن خود مجسم می‌کند که در آن هوا ابری است از آسمان قطره‌های آب می‌ریزد و افراد خیس می‌شوند و جوی‌ها پر آب می‌شود یا صدای شرشر آب از ناودان به گوش می‌رسد؛ همه بر اثر تجربه بارانی است که در زمان آموختن دیده‌ است. بنابراین یادگیری با کلمه نیست و غیر ممکن است که بدون تصویر یک کلمه را به یاد بسپاریم، حتی مفاهیم ریاضی یا عقلی که عینیتی در خارج از ذهن ندارند، به صورت تصور نوشته به یاد سپرده می‌شوند. یعنی در ذهن انسان هر کلمه با تصویری در ذهن ثابت می‌شود و می‌ماند. در حقیقت، یادگیری انسان از موضوعاتی که با آن‌ها در ارتباط است به صورت عکس (اسکن ذهنی) است یعنی هر آنچه که در جلوی چشم است یا با حواس خود حس می‌کند را در ذهن خود به صورت عکس (اسکن شده) نگه می‌دارد. اگر کتابی را می‌خواند که امتحان بدهد، سر جلسه امتحان تصویر مطالب موجود ذهنش را مرور می‌کند تا مطلب مورد نظرش را بیابد و سؤال را پاسخ دهد؛ حتی شکل صفحه پاراگراف و نوع نوشته و سایر مشخصات صفحه را در ذهن خود مجسم می‌کند.توان تصویرسازی افراد به قدرت طبقه بندی مطالب و به میزان توجه آن‌ها بستگی دارد .

بر گرفته از کتاب فرایند منطقی آموزش